بـی تو هـوای خانه ام یک چیـز کـم دارد
یـک آسـمان از بـودنـت لبـریز کـم دارد
از در کـه وارد میشـوم میبینـم ایـن پایـیـز
بارانی ات را چـوب رخت آویـز کـم دارد
بانو... نـمیدانـی چقـدر امــروز دلتـنـگـم
مـا را عجیب ایـن روزها پایـیز کــم دارد
مصرع به مصرع خط به خط غم میخورم بانو
ایـن یک قلــم را شاعـرت پرهیـز کم دارد
شب شــد بیـا کـه باز امشب شـانه هایت را
این هق هق و این گریه ی یکریز کم دارد